ای نازنین صنم دل داده ات منم
شلاق عشق تو افتاده بر تنم
سر مست روی تو در جستجوی تو
دیوانه میشوم حرفی نمیزنم
سکوت من بی بهانه
به سوی هر شب روانه
آغوشم خالی از تو
به وسعت بی کرانه
منو هجوم شبانه
غزل غزل عاشقانه
فانوسم روشن از تو
به حرمت این ترانه
گیسو کمند من
زیبای دل پسند
محو رخ توام
با من کمی بخند
چشمان تو سیاه
طناز و بی ریا
غیر از خیال من
دل بر کسی نبند