در و دیوارای این زندون حرف میزنن با من
یه بغض قدیمی تو دلم زده زیر ماتم
از وقتی رفتی من فقط نفس میکشم
توی تخت خوابم روی عکست دست میکشم
میگم یادت هست چه روزایی داشتیم
آره یادت هست یکی دیگه هم داشتی
همونی که باعث واست نیما تا ابد مُرد
حکمی که دادی تو به قلبم حبس ابد شد
بذار نفس بکشم تو این چاردیواری بی رحم
هنوز چند روزی نشده با فکر تو درگیرم
مگه یاد چشات میذاره که آروم بگیرم
حبس ابدیم من بذار آروم بمیرم
ای خدا تو چرا اون بالا نشستی عشقم
جونمو بگیر امون نده بهم تو یک شب
بذار بمیرمو آرزومه این خیلی وقته
من یه مردم تحملش واسه من سخته
زندونی که ساختی واسه من زنده بودن توش یه درده
چاردیواریش واسه ی من روز و شب هاش خیلی سخته
باورم کن ته قلبم عشقت دیگه تا ابد مرد
حکمی که دادی به قلبم محکوم حبس ابد شد
تو رفتی میدونی اصلا ساده نبود
قبل تو اصلا دلم به هیشکی باخته نبود
اصلا قبل تو زندگی واسم معنی نداشت
اصلا قبل تو دلم با کسی جایی نبود
حالا که رفتی دلم انگار هرزگیا میخواد
دلم میخواد جایی باشم تو با شب نشینا بیای
بیای ببینی اوضامو منم هرزه پرست شدم
که منم مثل خودت یه هوس پرست شدم
زجر این دلو میکشم چون من یه مرد بار اومدم
تو دریای عشقت غرق موندم بارون زدم
به جایی نرسیدم گفتم تعطیله همه چی
خودت پیش دستی کردی دادی ترتیب همه چی
بین امثال من و تو لعنتی یه فرق هست
جنس امثال تو فقط به چشم من یه هرزه س
من با غمام میسوزم اما نمیگم برگرد
من درد دارم همیشه چون سلطان دردم
زندونی که ساختی واسه من زنده بودن توش یه درده
چاردیواریش واسه ی من روز و شب هاش خیلی سخته
باورم کن ته قلبم عشقت دیگه تا ابد مرد
حکمی که دادی به قلبم محکوم حبس ابد شد
زندونی که ساختی واسه من زنده بودن توش یه درده
چاردیواریش واسه ی من روز و شب هاش خیلی سخته
باورم کن ته قلبم عشقت دیگه تا ابد مرد
حکمی که دادی به قلبم محکوم حبس ابد