شايد براي عاشقي زود بود
خداحافظ عزيز من
نموندي با من ميرفتي با برف
تو بودي واسم بهار سرد
تو همون نغمه ي بادي كه ميره لاي موهام
من همون شعر قدیمیه پر از غم
رفته یادت همه (روزاى) دو تاییمونو
منو اما همون (روزا) عاشقم کرد
بارونه بارونه
بیرون از این خونه
ساختن برات سخت بود
ببین رفتن که آسونه
شاید نبود دست من که فصل سرد
شد و شدیم خسته تر و خسته تر
تنها شدی سر به قلب من بزنم
شاید بشه بسته زخم من یکم
دور شدش دستامون و حرفا موند
چیزی نموند از ما توی فردامون
هی میزنه شب بارون اشکامون
ولی میشه قلبامون بی هم آروم