چرا نسبت به من سردی چیکار بودش با من کردی
اگه دیدی که دلتنگی یا شد قسمت که برگردی
شاید چارش همینه که ببینم از تو من زنگی
یا یه عکسی یا یه قلبی یه آهنگی
چرا عشق تو اینجوری تو مغر من فرو رفته
چرا یه شب نباشی قلب من از رنگ و رو رفته
بیا آشتی کنیم بریم تو جاده آخر هفته همین هفته
دستات از شیشه بیرونه میشه دیوونه اونی که داره میرونه
عاشقونه همسفرو با تو میخونه باز به عشقت
این شمالو پشت فرمونه ...
موج دریای چشات اسکله قلبمو میشکنه
سایه ی عشقت برام قدش از دیوار چین بیشتره
از بلندای نگات شهر عشقت قد یه کشوره
تا ته این جاده رو با تو رفتن عشق من عشقمه
دستات از شیشه بیرونه میشه دیوونه اونی که داره میرونه
عاشقونه همسفرو با تو میخونه باز به عشقت
این شمالو پشت فرمونه