گرفتارت شدن یک اعترافه
که خیلی سخته واسم تو بدونی
که خیلی سخته واسم این غرورو
تو این راه بشکنم و تو نمونی
اگه درگیر این حس باشه قلبم
یه ریسک پر خطر تو این مسیره
یه چیزی مثل بین مرگ و موندن
داره راه نفسهام و میگیره
من مییییترسم از عاشق شدن
از اینکه نمونی پیش من
میمیرم تو این قفس
میترسم که نمونی و بری از پیش من
تو آخر از کجا پیدا شدی که
تموم روح من تسخیر تو شد
کجای قصه ها جا مونده بودی
که تقدیرم مث تقدیر تو شد
کسی باور نکرد این حال و روز و
تو بودی که منو دیونه کردی
تو بودی که با اون افسونگریهات
تو روح بیقرارم خونه کردی
من مییییترسم از عاشق شدن
از اینکه نمونی پیش من
میمیرم تو این قفس
میترسم که نمونی و بری از پیش من