دل من خون شد دنیا ویرون شد
خونه زندون شد وقتی که رفتی
هی کم آوردم خون دل خوردم
هر دفه مردم وقتی که رفتی
سر میذاشتم روی شونههای تو دل
من وقتی گرفتار تو بود
خیلی دیره اما یادم نمیره
دل شکستن همبشه کار تو بود
تو نبودی که ببینی
بی تو من چه هااا کشیدن
جای خالیت پر نمیشد
وقتی عکساتو میدیدم
یادمه که تو با دستات
خورشیدو روشن میکردی
شب من تموم نمیشه
اگه دیگه بر نگردی