من از خیابونای شهر خسته شدم بس که تورو یادم میاد
هرچقدم دورم شلوغ باشه ولی باز ته دل تورو میخوام
بارون که میزنه دلم پر میکشه واسه ی خاطراتمون
بارون نزن که زور من نمیرسه بیوفته یه وقت حرف اون
بیوفته یه وقت حرف اون
کاشکی که بدونی تو هرچی بشه واسه من همونی
بذار راحت بگم آروم جونی یه خط از آخرش میگم بخوتی
شاید واقعا نمیشه ولی این دل من حالیش نمیشه
یه بارم حرف حرف من باشه چی میشه بیا عطرت تو این خونه بپیچه
بپیچه
هی مث پروانه میام سمت تو از روی غریزم
ناراحتم اما بازم تنگه دلم واست عزیزم
شب که میاد دلم میخواد برگرده روزای قدیمی
تو اسه من جونی و درمونی تموم زنگیمی
کاشکی که بدونی تو هرچی بشه واسه من همونی
بذار راحت بگم آروم جونی
یه خط از آخرش میگم بخوتی
شاید واقعا نمیشه ولی این دل من حالیش نمیشه
یه بارم حرف حرف من باشه
چی میشه بیا عطرت تو این خونه بپیچه
بپیچه ...