از روی چشمای تو ، خدا ماه و کشیده
چشمای تو یه شهر و به بیراهه کشیده
لبخند تو انگاری خود هلال ماهه
اون اخم روی صورت تو یه جور سلاحه
صد گمشده داری تو سیاهچاله چشمات
مروارید و الماس میریزه جای اشکات
از موی تو سرریزه رباعی و قصیده
زیبایی تو بیشتر از اندازه رسیده
تو آخر عشقی ، ما اول کاریم
زیباتر از این صورت زیبات مگه داریم ؟
تو اومدی تا ته زیبایی و بتازی
نکن با موج موهات اینجوری فتح اراضی
صد گمشده داری تو سیاهچاله چشمات
مروارید و الماس میریزه جای اشکات
از موی تو سرریزه رباعی و قصیده
زیبایی تو بیشتر از اندازه رسیده