شمردم،روز و شبها رو
چقد دنبال تو،گشتم
با گریه،دور دنیا رو
تموم لحظه های من
توو این سردرگمی،طی شد
یه جوری که،نفهمیدم
دلم پیر غمت،کی شد
من از این انتظار تلخ
یه عمره،خاطره دارم
نه خوابم،خواب بعد از تو
نه یک روز بی تو،بیدارم
یه وقتا،دست آرامش
منو از دور،نشون می ده
مگه این غصه،می ذاره؟
مگه این غم،امون می ده؟
من و تنهایی،دور از تو
به هم،وابستگی داریم
نه حس آرزو کردن
نه عشق زندگی داریم